در باب هشتاد مصباح الشریعه (باب جهاد و ریاضت نفس) آمده است:

خوشا بحال بنده ای که برای خدا با نفس و خواسته هایش مبارزه کند؛ هر که لشکر نفس و خواسته هایش را شکست دهد به رضایت الاهی دست می یابد و هر که عقلش با مجاهدت و اظهار شکستگی و فروتنی درعرصه خدمت خدای تعالی بر نفس اماره بالسوء اش غلبه کند به تحقیق به رستگاری عظیم دست یافته است. هیچ حجابی ظلمانی تر و وحشتناک تر از نفس و هوای نفس میان بنده و خدا وجود ندارد هیچ سلاحی برای کشتن و نابود کردن نفس و هوای نفس همانند درک فقر الی الله و خشوع و خضوع و گرسنگی و تشنگی در روز و بیداری درشب نمی باشد و اگر فردی این چنین حالی داشته باشد و بمیرد شهید مرده است و اگر حیات داشته باشد و پایداری ورزد عاقبت خود را منتهی به رضایت برتر (الاهی) کرده است که خداوند می فرماید:

آنان که در راه ما مجاهدت می کنند یقینا به راه هایمان هدایت می کنیم و به تحقیق خداوند همراه نیکوکاران است[14]

و آن گاه که دیدی تلاش کننده ای از تو بیشتر تلاش می کند نفس خود را توبیخ و سرزنش و تحقیر کن تا تلاشش را بیشتر کند و امر و نهی را زمام نفس کن و هدایتش کن آن گونه که اسب سوار ماهر اسبش را هدایت می کند به گونه ای که در هر قدم دقت دارد که آن قدم هیچ خطایی نداشته باشد.

رسول خدا نماز می گزارد تا جایی که پاهایش ورم می کرد و می فرمود آیا بنده شاکری نباشم و می خواست که امت از او درس بگیرند و در هیچ حالی از مجاهدت و عبادت و ریاضت غافل نشوند. بدان که اگر شیرینی عبادت را بچشی و برکات آن را ببینی و از نورانیت آن بهره مند شوی حتی ساعتی از آن باز نمی مانی حتی اگر تکه تکه ات کنند.

خوف:

در مصباح الشریعه باب هشتاد و هشت (در خوف و رجاء) آمده است : «خوف دیده بان قلب است» یعنی با وجود خوف فرد مرتکب عملی که به ضرر قلب باشد نمی شود و خوف ظهور عدل الاهی و عامل پرهیز از تهدید او است، خوف نفس را می میراند و پیامبر فرمودند مومن میان دو خوف است خوف از آن چه گذشته است و خوف آن چه باقی است (گذشته ممکن است تبعات ناخوشایندی داشته باشد و آینده هم ممکن است ظرف حوادث ناگوار و اعمال ناصالحی  باشد) ، با مرگ نفس دل زنده می شود و با زنده شدن دل استقامت به دست می آید و چگونه بنده خائف نباشد در حالی که از عاقبت پرونده خود خبر ندارد و عملی که او را حقیقتا مستحق (سعادت) کند ندارد و قدرت انجام کاری ندارد و گریزگاهی هم نیست

تحمل اذیت و ریاضت دادن نفس[15]

برای رسیدن به مقاصد عالی ناگزیر باید تحمل دشواریها را داشت که ممکن است این دشواریها از ناحیه دیگران باشد و یا ممکن است اقتضاء خود مسیر باشد و اگر کسی این دشواریها را بر خود هموار نکند نمی تواند امیدوار به رسیدن به مقصد باشد و البته بسته به میزان ارزشمندی مقصد تحمل دشواریهای بزرگتر معقول است و چه مقصدی بالاتر از نیل به سعادت ابدی و جوار حق تعالی.

طلب صدق

صداقت شرط اصلی هر موفقیت معنوی است و کذب و دروغ ریشه شرور و مفاسد، که نفاق و خیانت از لوازم کذب است؛ اولیای الاهی برترین مصادیق افراد صادق هستند و اگر کسی صداقت داشته باشد استحقاق پاک شدن از سوی خداوند را پیدا می کند و روز قیامت روزی است که صدق صادقین به آنها نفع می بخشد[16]



[1] و تعظیم حرمته

[2]  تبارک اسم ربک ذوالجلال و الاکرام رحمان /78

 

[3] ما لکم لا ترجون لله وقارا نوح /13

[4] ربک الاکرم علق/3

[5] و ربک فکبر مدثر/3

[6]  و له الکبریاء فی السموات و الارض جاثیه /37

[7] کبره تکبیرا اسراء/111

[8] سبح اسم ربک الاعلی اعلی/1

[9] : فاعلم انک قصدت باب بیت ملک عظیم... و هب القدوم الی بساط خدمه الملک هیبه الملک فانک علی خطر عظیم ان غفلت/ مصباح الشریعه باب دوازدهم آداب دخول مسجد

[10] عاین بسرک عظمه الله و اذکر وقوفک بین یدیه یوم تبلو کل نفس ما اسلفت و ردوا الی الله مولاهم الحق و قف علی قدم الخوف و الرجاء فاذا کبرت فاستصغر ما بین السموات العلی و الثری دون کبریائه فان الله اذا اطلع علی قلب العبد و هو یکبر و فی قلبه عارض عن حقیقه تکبیره قال یاکاذب اتخدعنی و عزتی و جلالی لاحرمنک حلاوه ذکری لاحجبنک عن قربی و المساره بمناجاتی / مصباح الشریعه باب سیزدهم در آداب شروع به نماز

[11] مصباح الشریعه باب شصت و پنج خوف و خشیت از خدا: من حرم الخشیه لا یکون عالما و ان شق الشعر بمتشابهات العلم قال الله تعالی انما یخشی الله من عباده العلماء

[12] مصباح الشریعه باب 88 در خوف و رجاء من کان بالله عارفا کان من الله خائفا ... والخوف یمیت النفس

[13] و ا صول معامله النفس سبعه الجهد، و الخوف، و حمل الاذی، و الریاضه، و طلب الصدق و الاخلاص و اخراجها من محبوبها و ربطها فی الفقه

[14]          و الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا و ان لمع المحسنین عنکبوت /69

[15] و حمل الاذی و الریاضه:

[16] هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم مائده /119